
حیات اجتماعی فرهاد سليمانی حیات اجتماعی بحث بسیار پیچیدهای ست. بسیاری از ما عقیده داریم که تکتک افراد جامعه، باعث به وجود آمدن حیات اجتماعی میگردند و این، تفکراتِ بیشتر افراد جامعه است.شاید در نگاه اول این عقیده درست باشد ولی تعریفی دیگر نیز وجود دارد. به عقیده دیوید امیل دورکیم (۱۸۵۸_۱۹۱۷) حیات اجتماعی را […]
حیات اجتماعی
فرهاد سليمانی
حیات اجتماعی بحث بسیار پیچیدهای ست.
بسیاری از ما عقیده داریم که تکتک افراد جامعه، باعث به وجود آمدن حیات اجتماعی میگردند و این، تفکراتِ بیشتر افراد جامعه است.شاید در نگاه اول این عقیده درست باشد ولی تعریفی دیگر نیز وجود دارد.
به عقیده دیوید امیل دورکیم (۱۸۵۸_۱۹۱۷) حیات اجتماعی را نمیتوان به مدد عوامل صرفاً روانی یعنی حالات شعور فردی تبیین کرد.
حال اگر از منظری دیگر به این موضوع نگاه کنیم در مییابیم که تمامی علوم، انسان را از دریچه دیدگاه خود میبینند، بهطور مثال علوم فرهنگی، وجه تمایز انسان با حیوان را فرهنگ میداند و در ادبیات، این تفاوت در عشق خلاصه میشود. در جامعه شناسی هم برخی عقیده دارند که انسانها، حیوانات اجتماعی هستند که نه تحت فشار عادت، بلکه بدلیل اینکه به گونهای دیگر قادر به زندگی نیستند، در کنار یکدیگرند(رولند رابرتسون، جامعه شناس بریتانیایی)
اما نکته جالب توجه در مورد مباحث جامعه شناسان این است که نظریات بسیاری از نظریهپردازان و جامعهشناسان اگرچه در بسیاری از موارد، جهان شمول است اما به شدت تحت تأثیر شرایط اجتماعی_فرهنگی و فکری دوران زندگی آنها قرار دارد. به جرأت میتوان گفت که نظریههای جامعهشناسی به دنبال بهبود وضعیت و استقرار نظم اجتماعی بوده و هست.
وجود حیات اجتماعی، برآیندی از بروز و ظهور نظم اجتماعی است که می توان به وسیله آن، قوانین بنیادیِ زندگی اجتماعی را بهتر بشناسیم و آن را در زندگی خود، جاری و ساری کنیم و به تبیین گذشته بپردازیم و به بازسازی حال، همت گماشته و با رهیافتی از آن، آینده حیات اجتماعی را نیز پیش بینی کرده و در جهت بهبود شرایط گام برداریم.
ا نگاهی به نظریه آگوست کنت (۱۷۹۸_۱۸۵۷) مبنی بر ,” استدلال و مشاهده ” که هنوز هم روشی بسیار متقن در علوم اجتماعی است، متوجه میشویم که تحقیقات اجتماعی میتواند با شناسایی قوانین خاص زندگی اجتماعی به تبیین و حتی پیشبینی حوادث اجتماعی دست یابد.
حال با این توضیحات میتوانیم دریابیم که پیشرفت، که یکی از لازمههای حیات اجتماعی است در سایه نظم اجتماعی و بر پایه یک دیدگاه علمی و کارشناسانه شکوفا میشود.
با نگاهی به جامعه و با پیشفرض جامعهشناسانه(آگوست کنت)، جامعه یک کل است که بخشهای مختلف جامعه، مثل اندامهای مختلف در بدن انسان در کنار یکدیگر و در ارتباط با هم قرار دارند.
پس وجود نهادهای مختلف و مرتبط با یکدیگر بعلاوه ظرفی که در بستر آن با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم در کنار یک نظام اعتقادی یا ارزشی مشترک، مثل دین یا یک جهانبینی مشترک که در کنار گروههای شغلی مختلف قرار میگیرد باعث تسهیل در نظام اجتماعی میگردد.
حال با نگاهی اجمالی به جامعه ایران در مییابیم اگرچه نظریه کنت در مورد جامعه ما درست به نظر میرسد اما در بسیاری از موارد، این بدن، خودسر شده و حیات اجتماعی را تحتالشعاع قرار میدهد که نشان از بیبرنامگی یا عدم توجه به تحقیقات علمی _ پژوهشی دارد و در راس این هرم، این دولت ها هستند که حیات اجتماعی را دوام و قوام میدهند. فرایندی که طی دهههای متمادی از سمت و سوی هیچ دولتی به درستی اجرا نشده است، که از هم گسیختگی فرهنگی و اجتماعی شدیدی را در جامعه شاهد هستیم؛ که حیات اجتماعی را به شدت تحت تأثیر خود قرار داده است.فقر، فحشا، طلاق، ناامیدی و انزوا و بسیاری از مسائل روانشناختی و جامعه شناسی که ریشه در همین بیبرنامگی دولتها دارد از همین موضوع نشأت میگیرد.
نظرات