سکوت سیاه نشان سیطره ظلم

سکوت سیاه نشان سیطره ظلم
آذر 29, 1400
449 بازدید

سکوت سیاه نشان سیطره ظلم به قلم:فرزین وفایی نژاد در کودکی به ما آموختند که حرّ آزاده بودو امام حسین(ع) برای ستم خواهی قیام کرد ولی همواره بر سرمان کوبیدند که چموش نباشیم و هرگز در برابر جور و ستم اطرافیان خصوصا جاه طلبیهای بزرگترها، لب باز نکنیم. پرسشگری و آزاداندیشی را با متلها و […]

سکوت سیاه نشان سیطره ظلم

به قلم:فرزین وفایی نژاد

در کودکی به ما آموختند که حرّ آزاده بودو امام حسین(ع) برای ستم خواهی قیام کرد ولی همواره بر سرمان کوبیدند که چموش نباشیم و هرگز در برابر جور و ستم اطرافیان خصوصا جاه طلبیهای بزرگترها، لب باز نکنیم.
پرسشگری و آزاداندیشی را با متلها و مثالهای واهی به انحراف کشیدن و به ما یاد دادند که “زبان سبز، سر سرخ می دهد بر باد” ولی نگفتن سکوت سیاه با ما چه می کند؟

داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی وبرندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در ۱۹۹۳می‌گوید:«اگر می‌خواهید بدانید کشوری توسعه می‌یابد یا نه،سراغ صنایع وکارخانه‌های آن کشور نروید.اینها را به‌راحتی می‌توان خرید یا دزدید یا کپی کرد. می‌توان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد.
برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیش‌بینی کنید،برویدبه مدارس؛ببینیدجایگاه آموزگاران چگونه است وآنجا چطور بچه‌ها را آموزش می‌دهند.
می گوید: مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ببینیدچگونه آموزش میدهند و آیاآموزگاران دارای جایگاه ومنزلت هستندو آنها کودکان را پرسشگر،خلاق،صبور،نظم‌پذیر، خطر‌پذیر،اهل گفتگو،تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت می‌کنند؟

اگر در خانه یامدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و بیندیشیم،چگونه نقد کنیم ونقدهای دیگران را بشنویم،هرگز ستمگر وستم پذیرنبودیم.
انسانی که نمی‌‌تواند از چشم، گوش و زبان خود درست استفاده کند وتوان رویارویی باهیجانات عاطفی واجتماعی را ندارد حتما در شرایط بحران رفتار خارج از رفتار انسانی نشان میدهد و به غرایز حیوانی خود روی می آورد.

ستمگری وستم پذیری محصول برجسته شدن غرایزحیوانی و دور شدن از بُعد انسانی وعرشیایی خود است.
در جامعه‌ای که از در و دیوار آن، سخن از حق و باطل می‌بارد ولی بدان کسی پایبند نیست یعنی منافق بودن یک اصل متعالی و پذیرفته شده از سوی ان جامعه هست.
در چنین جامعه ای هرگز آزادگی ارزش نیست و راههای دفاع از حق مسدود است.
هرگز نمی گویندچگونه حق دیگران را مراعات کنیم وهمواره رابطه پتک و سندان برقرار است که در این میان نه حقی وجود دارد و نه باطلی و هر چه وجود دارد تباهی است.
گره زدن مسئلۀ«حق و باطل» به شان افراد دقیقا همانند نسبت دادن دسته تبر ودرخت به هم است وحذف هیزم شکن و آهنگرست.
جامعه ای که خالی از آزاداندیشی شود در کلیشه ها فرو می رود وغرق در ظواهرمی گردد و در این کش و قوس یا تبر و شمشیر ساخته می شود یا نعل ستوران و هرگز آهنگر وآتش و ضربه های مهلک دیده نمی شود.
باید قبول کرد که هرگز شاخه درختی دسته تبر نمی شد اگر باغبان شاعر بود.

#فرزین_وفائی_نژاد

برچسب ها