ساختار ناقص استعداديابي در ايران

ساختار ناقص استعداديابي در ايران
آبان 1, 1400
379 بازدید

ساختار ناقص استعداديابي در ايران فرهاد سلیمانی / خبرنگار ورزشی بدون شک رشد اقتصاد ورزشی میتواند یک نماد برای ثبات و توانمندیهای همهجانبه یک جامعه به حساب بیاید و به همین دلیل میتواند از مهمترین علل سرمایه گذاریهای بالای جوامع توسعه یافته در خصوص ورزش قهرمانی قلمداد شود. موفقیت در ورزش قهرمانی را میتوان نشأت […]

ساختار ناقص استعداديابي در ايران

فرهاد سلیمانی / خبرنگار ورزشی

بدون شک رشد اقتصاد ورزشی میتواند یک نماد برای ثبات و توانمندیهای همهجانبه یک جامعه به حساب بیاید و به همین دلیل میتواند از مهمترین علل سرمایه گذاریهای بالای جوامع توسعه یافته در خصوص ورزش قهرمانی قلمداد شود.
موفقیت در ورزش قهرمانی را میتوان نشأت گرفته از سه اصل مهم دانست که عبارتند از: استعداد، شرایط مطلوب و تسلط ورزشکاران بر توانمندی های خود؛ که بسیاری از صاحبنظران معتقدند که استعداد از دو اصل دیگر مهمتر است.
بر همین اساس استعدادیابی یکی از عوامل موفقیت ورزشکاران و به تبع آن رشد ورزش قهرمانی و در نتیجه رشد اقتصاد ورزشی جوامع است.
به همین منظور است که بیش از نیم قرن از شروع به کار استعدادیابان ورزشی به صورت رسمی میگذرد.
قبل از سال ۱۹۷۰ به جز کشورهای اروپای شرقی بهویژه روسیه، آلمان شرقی و بلغارستان هیچ کشوری در هیچ جای دنیا برنامه مدون و مشخصی برای استعدادیابی ورزش قهرمانی را نداشت.
به نحوی که نتایج این سرمایهگذاری در اروپای شرقی بسیار حیرت انگیز بود، به طوری که قهرمانان کشورهای مورد بحث در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ به صورت علمی، انتخاب و راهی المپیک شدند که کسب جایگاه نخست در توزیع مدالها به اتحاد جماهیر شوروی و جایگاه سوم به آلمان شرقی رسید و بلغارستان نهم شد.
اما در تعریف استانداردی از استعدادیابی میخوانیم؛ فرایندی که توسط آن، خردسالان بر پایه آزمونهای علمی به سمت ورزشهایی که شانس بالای موفقیت در آن را دارند راهی میشوند.
از اهمیت استعدادیابی همین بس که یکی از شاخههای مهم تربیتبدنی در دروس دانشگاهی در سراسر دنیاست.
به همین جهت است که کشورهای توسعه یافته به صورت مدون و علمی، اقدام به استعدادیابی در حوزههای مختلف ورزشی نمودهاند که نتایج آن را در المپیکهای در خصوص کسب مدال یا شکستن رکوردها شاهد هستیم.
اما در مورد کشور عزیزمان، گویا این مسأله دغدغه مهمی برای مسوولین ورزشی و سیاستگذاران کشور نیست و به آن به صورت آکادمیک توجه نشده است، چرا که موانع بسیاری برای شکوفا شدن ورزش قهرمانی در کشور وجود دارد که نه عزمی برای رفع آن وجود دارد و نه توان و قدرتی برای بهبود شرایط موجود، در بین مسوولین ورزش کشور است.
موانعی که میتوان آنها را به هفت دسته مهم زیر تقسیم کرد:
انسانی، زیربنایی، مالی، فرآیندی، مدیریتی، علمی پژوهشی و حمایتی پشتیبانی.
اما شاید مهمترین فاکتور از موانع هفتگانه موانع انسانی باشد که در این بین مشکلات مربوط به فقدان تخصص کافی در بین افرادیست که متولیان امرِ استعدادیابی هستند.
دومین امر از موانع مهم موفقیت که میتوان به آن اشاره کرد، موارد مالی و اقتصادی است که سالهای اخیر به شدت به چشم میخورد و متولیان ورزش نیز توانی برای بهبود آن ندارند، چرا که دولتی بودن ورزش و فراهم نبودن زیرساخت های مناسب برای ورود بخش خصوصی از مهمترین مضرات این امر است.
موانع حکایتی و پشتیبانی در رده بعدی قرار میگیرد که بسیاری از استعدادهای ناب ورزشی با حمایت کافی از سوی سازمانهای ذیربط برای گسترش و افزایش توانمندی خود، روبرو نمیشوند.
در مورد فاکتور فرایندی نیز میتوان آنرا عامل مهم دیگر دانست که هیچ گونه فرایند صحیح، متقن و مبتنی بر موارد علنی در کشور وجود ندارد که خود، یکی از بزرگترین مشکلات پیشروی سازمانهای مطبوع است.
در بحث مدیریتی هم که سالهاست صاحب نظران از این موانع، بسیار گفتهاند در رده بعدی موانع قرار میگیرد که عدم برنامهریزی راهبردی، سیاستها، ارتباطات سازمانها و مدیران ورزشی از اهم این موارد است؛ اما مشکلات علمی_ پژوهشی اگرچه در این بحث در ردههای پایین قرار دارد اما به عقیده بسیاری از صاحب نظران، اولویت اصلی و مشکل اولیه، عدم توانمندی در استعداد یابی ورزشی است، چرا که علیرغم تحقیقات بسیاری که در زمینه استعدادیابی ورزشی انجام شده است اما شاید هیچکدام از این تحقیقات به مرحله عملیاتی نرسیده و در همان بحث علمی، پژوهشی، تئوری باقی میماند.

برچسب ها